شهیدگمنام
|خانه
فقط خدا
توسط narjes in بدون موضوع

خدایا من در کعبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری،من چون تویی دارم و تون چون خود نداری.(امام زین العابدین)

1 نظر »
داستان زیبای شیطان و نمازگزار(سخنان رهبر)
توسط narjes in بدون موضوع

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا بخواند لباس پوشید وراهی خانه خدا شد در راه مسجد مرد،زمین خورد و لباس هایش کثیف شد،اوبلند شد لباس هایش را تمیز کرد وبه خانه برگشت مرد لباس هایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد…در راه به مسجد و در همان نقطه مجددا زمین خورد او دوباره بلند شد خودش را پاک کرد و به خانه برگشت یک بار دیگر  لباس هایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.در راه به مسجد مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.مرد پاسخ داد:(من شما را در راه دیدم شما در راه مسجد دوبار به زمین افتادید) از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.مرد اول از او به طور فراوان تشکر کرد و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند.همین که به مسجد رسیدند،مرد اول از مرد چراغ بدست درخواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند،مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند مرد اول خواسته اش را دوبار دیگر دیگر تکرار می کند و مجددا همان جواب را می شنود.مرد اول سئوال می کند چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.مرد دوم پاسخ داد:(شیطان هستم)مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.شیطان در ادامه توضیح می دهد:من شما را در راه مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.وقتی شما به خانه رفتید،خودتان را تمیز کردید و به مسجد برگشتید،خدا گناهان شما را بخشید من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما راه تشویق به ماندن در خانه نکرد بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید به خاطر آن همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید.من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم،آنگاه خدا گناهان دهکده تان را خواهد بخشد بنابراین من سالم رسیدن شما را به خانه خدا(مسجد)مطمئن ساختم.(نتیجه اخلاقی داستان)کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است از مواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید پارسائی شما میتواند خانواده و قومتان را به طور کلی نجات بخشد.این کار را انجام دهید و به پیروزی خدا را ببینید…   

نظر دهید »
شاید از حادثه می ترسیدیم تو به ما جرات طوفان دادی...
توسط narjes in بدون موضوع

                             عشق یعنی یک خمینی سادگی              عشق  یعنی   با علی  دلدادگی    

                             عشق یعنی دست تو پر پر شده             عشق یعنی یک علی رهبر شده     

                             عشق   یعنی    لافتی   الا  علی              عشق  یعنی   رهبرم  سید علی       

 

نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
آخرین مطالب
  • آقای خوبیها
  • وصیّت تكان دهنده و عشق به نماز
  • چگونه از گناه متنفر شویم؟
  • چگونه به گونه ای پاک شویم و نزد خدای عزیز که بتوانیم فرشته ها رو ببینیم و روح از بدن جدا کنیم؟
  • حدیث درمورد نماز
  • آیا پاداش ده برابر، برای انجام هرکار نیک است؟
  • یا مهدی (عج)
  • نماز شب کلید حل مشکلات،ایمنی از آتش جهنم با نماز شب
  • حدیثی از حضرت علی (ع)
  • برای عموی شهیدم که عاشقانه دوستش دارم
آخرین نظرات
  • خادم المهدی  
    • فاطمیه سرابله
    در فقط خدا
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          
شهیدگمنام
جستجو
موضوعات
  • همه
  • بدون موضوع
فیدهای XML
  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان